با جعبهي شيريني آمده بود کارگاه. دورش زرورق پيچيده بود. گفتم«مبارکه!» گفت «حالا ديگه…» رفتم شيريني بردارم، ديدم پُرِ نارنجک است.
به لحاظ ایثار و از خودگذشتگی اش در حین مقابله با دشمن بارها مورد تشویق فرماندهان قرار گرفت، از جمله: در تاریخ۲۴/۸/۱۳۵۸ و همچنین ۱۷/۹/۱۳۵۸ به خاطر فعالیت چشمگیر در مبارزات کردستان مورد تقدیر قرار گرفت. در ۲۰/۹/۱۳۵۸ تشویق گردید و در
ادامه مطلب
راوی:ابراهیم خزایی یادی از شهید علیمردان آزاد بخت: شب بود تازه از عملیات برگشته بودیم که به چادر خودم رفتم. از چادر مجاور صدای گریه شنیده می شد، وقتی جلوتر رفتم دیدم شهید آزاد بخت به شدت می گرید وبا صدای بلند
ادامه مطلب
در یکی از روستاهای سوسنگرد مادری به همراه فرزند شیرخوارش تنها مانده بودند، که پس از آتش سنگین توپخانه عراق مادر فرزندش را رها می کند و کودک جا می ماند، هاشم با شهامت و رشادت بچه را نجات می دهد و
ادامه مطلب
قبل از آخرین عزیمت به یکی از دوستانش گفته بود من می خواهم غسل شهادت کنم چون امکان دارد امروز شهید شوم.
شهید سالاری از دوستان وی تازه ازدواج کرده. پس از مدتی همسر وی سفارس سالاری را به شهید کاظمی می کند که در ماموریتهای سخت هوای سالاری را داشته باشد در یک عملیات شهید سالاری می بایست انجام دهد با اسرار و
ادامه مطلب
خلبان انقلابی و ضدرژیم طاغوت شهید کوپال از جمله نیروهای انقلابی نیروی هوایی ارتش بود که همچون سایر اقشار روشن فکر ارتش در کنار امام بود و ارتباطاتی نیز داشت. رژیم طاغوت دستور دستگیری او را صادر کرد؛ ولی چون او خدمت
ادامه مطلب
برای خرید زمین از تعاونی لشکر، ماشین را فروخته بود. تا قم رفته و در دفتر آقای لنکرانی، خمسش را حساب کرده و برگشته بود. از همان پول ماشین، هیلمن ۱۳۵۵ خریده بود و قسط اول تعاونی را به حساب ریخته بود.
ادامه مطلب
با شنیدن فرمان امام خمینی، مرخصی را رها و داوطلبانه برای سرکوب غائله به کردستان اعزام شد. تا پایان سال ۵۸ گروهانش به عنوان گروه نوک عمل کرد و عهده دار تأمین جلو بود.
به نقل از هاشم شاهمرادی همرزم شهید: در سال۶۹ که فرمانده گردان بود، گردان تحت فرماندهی اش در نوار مرزی غرب منطقه سومار قرار داشت. یک روز نیروهای حافظ آتش بس را خواست و به آنها گفت: یکی از سنگرهای عراق پنج
ادامه مطلب